Reism
اصالت شیء، شیءگرایی:
این واژه گاه انضمامیگرایی (concretism) هم نامیده شده است. نظریهای که بر اساس آن هویّات پایهای در جهانْ اشیاء انضمامیاند. اصالت شیء با نومینالیسم (nominalism) [اصالت تسمیه/نامگرایی] متفاوت است، زیرا مسئلهی کلیها تنها انگیزه و غالبا انگیزهی اصلی اصالت شیء نیست. سه قسم اصالت شیء را میتوان از هم تفکیک کرد:
1) برنتانو معتقد است که هر شیء یک چیز انضمامی یا فردی است. او میگوید جواهر، انبوههای از جواهر، اجزاء جواهر و صفات فردی جواهر تنها چیزهایی هستند که وجود دارند. چیزی همچون وجود یا هستیِ شیء در کار نیست؛ اشیاء ناموجود نیز در کار نیستند. یک پیامد این آموزه این است که متعلَّق اندیشه (آنچه اندیشه درباره آن است) همواره یک شیء منفرد است و نه یک گزاره. برای مثال، این اندیشه که این کاغذ سفید است دربارۀ این کاغذ است و نه دربارهی این گزاره که این کاغذ سفید است. ماینونگ (Meinong) به انضمامیگرایی برنتانو تاخت و دلیل آورد که اندیشهها دربارۀ «امور عینی [ابژکتیو]»ند و نه دربارۀ اشیاء.
2) کوتاربینسکی (Kotarbinski)، که این واژه را وضع کرد، بهمثابهی یک اصل پایه معتقد بود که فقط اشیاء انضمامی وجود دارند.گرچه چیزها میتوانند سخت یا نرم و قرمز یا زرد باشند، اما چیزی همچون سختی، نرمی، قرمزی و زردی وجود ندارد. جملههای حاوی واژگان انتزاعی یا اکیدا بیمعنیاند یا میتوانند در قالب جملههایی بازنویسی شوند که حاوی واژگان انتزاعی نیستند. کوتاربینسکی هم نامگرا بود و مادیگرا بود (برنتانو یک نامگرا و دوگانهانگار بود).
3) انضمامیگرایی توماش گاریک مازاریک (Thomas Garrigue Masaryk) قدری با انضمامیگرایی برنتانو و کوتاربینسکی متفاوت بود. در نزد او انضمامیگرایی عبارت بود از این نظریه که همۀ قوای شناختی فرد در همۀ موارد کسب دانش مشارکت دارند: در عقل، در حواس، در عاطفه و در اراده.
منبع:
Audi, Robert. (2015). Reism. The Cambridge Dictionary of Philosophy, Cambridge University Press