Pathological love vs Practical love (in Kant)
عشق عاطفی و عشق عملی:
کانت در بنیادگذاری برای مابعدالطبیعهی اخلاق (1785) میان عشق عملی و عشق عاطفی تمایز قائل میشود و استدلال میکند که ما در قبال دیگران فقط میتوانیم مکلف به عشقورزی عملی باشیم. واژهی “pathological” مأخوذ از واژهی یونانی “pathos” است، بهمعنای احساس یا عاطفهای که ذهن دچارش میشود. بنابراین وقتی کانت دربارهی “pathological love” سخن میگوید، دربارهی گونهای عشق صحبت میکند که متضمن گونهای احساس خاص نسبت به دیگران است. لازم است اشاره کنیم که کانت از واژهی “pathological” بهشیوهی متعارف امروزین بهمعنای کژکاری یا اختلال ذهنی استفاده نکرده است. مقصود کانت از عشق عملی میل به نفعرساندن به دیگران خارج از حیطهی انگیزههای معطوف به تکلیف است. استدلال کانت این است که ما نمیتوانیم مکلف به عشقورزی عاطفی نسبت به دیگران باشیم. یک دلیل این باور او آن است که او به اصل «باید مستلزم توانستن است» ملتزم است و معتقد است که ما قادر نیستیم به ارادهی خویش صاحب احساسات شویم. لذا کانت میپندارد ما تکلیف داریم به دیگران عشق عملی بورزیم، کانت این تکلیف را نیکخواهی مینامد. یعنی ما تکلیف داریم به آسایش افراد دیگر اعتنا کنیم. برخی خوانندگان کانت گمان کردهاند از این باور کانت که ما مکلف نیستیم به دیگران عشق عاطفی بورزیم لازم میآید که او عشق عملی را یگانه عشق دارای موضوعیت اخلاقی قلمداد کرده باشد و تاکید کافی بر نقش احساسات در اخلاق نکرده باشد. لکن نگرش کانت نسبت به احساسات بسیار پیچیدهتر از اینهاست. او در مابعدالطبیعهی اخلاق (1797) استدلال کرده است که چهار احساس وجود دارد—از جمله احساس عشق به همسایه—که ما مکلف به داشتنشان نیستیم، زیرا این احساسات شروط ضروری امکان اخلاقاند. بدون این احساسات از اخلاقورزی عاجزیم. او همچنین میپندارد که گرچه ما نمیتوانیم مکلف به داشتن احساسی خاص باشیم، اما مادامی که ممکن باشد، مکلفیم احساساتمان را بپرورانیم. لذا ما برای مثال، مکلف به پروراندن احساس همدلی نسبت به دیگران هستیم، احساسی که ربط وثیقی به عشق عاطفی دارد.
منبع:
Lucas Thorpe, 2015, The Kant Dictionary, Bloomsbury, p. 88-9