Paradox of analysis


‌پارادوکس تحلیل:
در بخش اعظم قرن بیستم، امید فلسفه‌ی تحلیلی آن بود که از عبارات، مفاهیم یا گزاره‌ها تحلیل‌های درستی ارائه کند. اما چنانکه جرج ادوارد مور متذکر شده است، اگر تعریف درست باشد، عنصر تحلیل‌کننده نباید چیزی کمتر یا بیشتر از آنچه تحلیل ‌شده بیان کند. پس تحلیل اگر موفق باشد، پیش‌پا‌افتاده خواهد شد و اگر ناموفق باشد، نادرست خواهد بود. این پارادوکس مور یادآور پرسشی است که افلاطون (در منون) و ارسطو (در آنالوطیقای اول) با آن دست به گریبان بوده‌اند: آیا ما همواره می‌توانیم معرفت جدیدی حاصل کنیم و اگر چنین است از چه طریق؟ پل فایرابند مدعی است که پارادوکس تحلیل نشان می‌دهد که فلسفه نمی‌تواند همزمان هم تحلیلی باشد و هم علمی.

 

منبع:

Hoderich, Ted (ed), 2005, The Oxford Companion to Philosophy, p. 678.