Metanarrative
فراروایت:
فراروایتها روایتهایی هستند که شالودهی مشروعیت یک مشغله یا یک فعالیتاند. این مفهوم را لیوتار مطرح کرده است. نمونههای یک چنین روایتهایی عبارتاند از: علت وجود جامعه خیر اعضایش است؛ جامعه به دو طبقهی متعارض تقسیم میشود؛ معرفت را برای خودش جستن ارزشمند است؛ ونظایرآن. بعضی فراروایتها را «روایتهای کلان» توصیف کردهاند. این روایتهای کلان تبیینهای کلی از جامعهی بشری و تاریخش هستند، نظیر روایتهایی که مسیحیت، مشربهای هگلی و مارکسی به دست دادهاند. این نگاه که تاریخ فرایند رهایی بشر است (کانت و کندورسه) روایت کلان دیگری است. لیوتار معتقد است وفاداری به برخی از این فراروایتها خصیصهی «مدرن» دارد. او بهنفع یک بینش کثرتگرای «پستمدرن» علیه این وفاداری موضع گرفته است. بر اساس بینش «پستمدرن» او، امور آدمی نسبت به آنچه چنین فراروایتهایی مجاز شمردهاند هم چندپارهتر است و هم کمترساختاریافته.
منبع:
Mautner, Thomas. (2000). Metanarrative. The Penguin Dictionary of Philosophy, Penguin Books