Material adequacy


بسندگی مادی:

صفتی است که به تعریف صوری یک مفهوم تعلّق دارد، آنگاه که تعریفْ مصداق (یا ماده) آن مفهوم را مشخص یا «ضبط» می‌کند. به‌لحاظ شهودی، تعریف صوریِ یک مفهوم به‌لحاظ مادی بسنده است اگرو‌تنها‌اگر نه چندان موسع باشد و نه چندان مضیّق. تارسکی جایگاه سمنتیک فلسفی را با کشف بسندگی مادی تعاریف صدق که درون قرارداد T مندرج بود ارتقا داد. بسندگی مادی در برابر بسندگی تحلیلی قرار می‌گیرد. بسندگی تحلیلی به تعاریفی تعلّق دارد که تحلیلی متقن ارائه می‌کنند. این تعریف که یک عدد صحیح زوج است اگروتنهااگر عضوی از دنباله‌ی 2، 4، 6، 8 و ... باشد، به‌لحاظ مادی تعریف بسنده‌ای است، اما به‌لحاظ تحلیلی خیر. حال‌آنکه این تعریف که یک عدد صحیح زوج است اگرو‌تنها‌اگر این عدد مضرب دو باشد، هم به‌لحاظ‌ مادی و هم به‌لحاظ تحلیلی بسنده است.

منبع:

Audi, Robert. (2015). Material adequacy. The Cambridge Dictionary of Philosophy, Cambridge University Press