Knowledge by acquaintance


معرفت/دانش از طریق آشنایی:

کسب معرفت به اعیان از طریق آگاهی مستقیم از آنها. مفهوم معرفت از طریق آشنایی اساسا با برتراند راسل پیوند یافته است (مسائل فلسفه 1912). راسل نخست معرفت به صدق‌ها را از معرفت به چیزها تمییز داد. او سپس میان دو گونه معرفت به چیزها تمایز قائل شد: معرفت از طریق آشنایی و معرفت از طریق توصیف. گفتار روزمره حاکی از این است که ما با افراد و اشیاء فیزیکی در محیط بی‌واسطه‌مان آشنایی داریم. اما در نگاه راسل تماس ما با این چیزها غیرمستقیم است و به‌واسطه‌ی بازنمایی‌های ذهنی ما از آنها انجام می‌شود. او معتقد است که تنها چیزهایی که ما با آن آشنایی مستقیم داریم محتواهای ذهن‌هایمان، کلی‌های انضمامی و شاید خودمان هستند.

راسل می‌گوید که معرفت از طریق توصیفْ معرفت غیرمستقیم به اشیاء است، دیگر اشیاء و صدق‌ها در معرفت ما وساطت می‌کنند. او اشاره می‌کند که ما به اعیان خارجی، نظیر میزها و افراد دیگر، فقط به‌واسطه‌ی توصیف علم داریم. بحث راسل در خصوص این موضوع به‌راستی مایه‌ی سردرگمی است. ملاحظاتی که او را به این گفته سوق می‌دهد که ما فاقد آشنایی با اشیاء خارجی هستیم او را به این سخن نیز سوق می‌دهد که ما به‌بیان‌صریح فاقد معرفت به این قبیل چیزهاییم. این گویا مستلزم آن است که آنچه او «معرفت از طریق توصیف» می‌نامد اصلا گونه‌ای از معرفت نباشد. راسل همچنین بر این باور است که هر گزاره‌ای که ما می‌فهمیم باید سراسر متشکل از عناصری باشد که ما با آنها آشناییم. این امر او را به پیش‌نهادن تحلیل‌هایی از گزاره‌های آشنا بر حسب متعلَّقات ذهنی‌ای که ما با آنها آشناییم سوق داد.

منبع:

Audi, Robert. (2015). Knowledge by acquaintance. The Cambridge Dictionary of Philosophy, Cambridge University Press