Kitsch


کیچ:

«کیچ» یک واژه‌ی آلمانی تحقیرآمیز (با ریشه‌ی زبانی نامشخص) است و عموما به مصنوعاتی اطلاق می‌شود که پُرزرق‌و‌برق یا پیش‌پا‌افتاده‌اند یا طراحی شده‌اند که با ابراز احساسات کاذب و خودستایانه رضایت و خشنودی عوام را جلب کنند. به‌استثنای استفاده‌ی گاه و بی‌گاه کیچ در هنر آوانگارد (برای مثال، آثار جف کونز)، اشیای کیچ‌گونه—که هر چیزی می‌توانند باشند از ماگ‌های بدریخت با طرح نقاشی‌های کلود مونه تا سایه‌گذرهای یونانی—پای ثابت زیست روزمره‌ی ما هستند و لذا با روش بازتولید مکانیکی و پویایی اجتماعی تولید و مصرف انبوه پیوند یافته‌اند. همین مطلب توضیح می‌دهد که چرا کیچ صرفا زائده‌ای است بر هنر اصیل. یک شیء کیچ‌گونه از مضمون‌های احساسی معمول—اندوه، آرامش، عشق و به‌مانند‌آن—بهره می‌برد یا تظاهر به زیبابودن می‌کند؛ تظاهری که بی‌هیچ درنگ و زحمتی آشکار است. این استفاده‌ی عادی و عاری از تأمل از آن مضامین—که مشخصه‌ی اشیاء کیچ‌گونه است—آنها را به اموری جهان‌شمول تبدیل می‌کند، بدین‌معنی‌که آنها به عام‌ترین وجوه تشابه میان مخاطبان متوسل می‌شوند و مسلما قادر نیستند درک حسی یا معرفت مخاطب را وسعت ببخشند. همین امر اثربخشی رتوریک کیچ را وقتی‌که در خدمت اهداف سیاسی قرار می‌گیرد تضمین می‌کند. کیچ به‌‌ندرت واجد یک خیال‌انگیزی خاص است یا مستعدّ خصایص زیبایی‌شناسانه است. کیچ را معمولا نافی حقیقت در هنر و خلاقیت و ژرف‌نگری دانسته‌اند.

منبع:

Guter, Erun. 2010, Aesthetics A-Z, Palgrave, Macmillan, P. 114