Infinity (in the philosophy of Husserl)


عدم تناهی:

اصطلاح عدم تناهی (به یونانی “apeiron” و به آلمانی “Unendlichkeit”) را ارسطو در رساله‌ی «فیزیک» معرفی کرد. ارسطو منکر آن بود که یک امر نامتناهی بتواند بالفعل تحقق یابد. در نزد ارسطو، همه‌ی امور نامتناهی صرفا بالقوه‌‌اند. در قرون وسطی، عدم تناهی بالفعل به یکی از صفات خدا تبدیل شد. در عرفان مَدرسی، خدا یک گوی نامتناهی است که مرکزش در همه‌جاست و محیطش در هیچ‌کجا. هوسرل کشف مفهوم عدم‌تناهی را نقطه‌عطفی عظیم در فلسفه یونان می‌پنداشت. او از ابتدای اشتعالش در مقام یک ریاضی‌دان دلبسته‌ی کارهای کانتور در خصوص اعداد ترامتناهی و نیز کاوش‌های برنتانو در مفهوم عدم تناهی بود. به نزد هوسرل، علم باید به‌منزله‌ی یک طرح نامتناهی همراه با وظایف نامتناهی فهمیده شود. تجربه باید به‌مثابه‌ی یک افق نامتناهی تجربه‌های ممکن فهم گردد. زمان-مکان را در علم را باید همچون یک امر نامتناهی در پیشگاه تجربه‌ی زیست‌جهان درک کرد. 

منبع:

Moran Dermot & Cohen Joseph. 2012, G, The Husserl Dictionary, Continuum, p. 163.