Identity


این‌همانی:

هر چیزی، هر چه که باشد، با خودش، و نه هیچ‌ چیز دیگر، نسبت این‌همانی دارد. اشیاء با هم این‌همان‌اند اگر که یک چیز باشند و نه دو چیز. ما هنگامی می‌توانیم این ادعا را که دو چیز این‌همان نیستند ردّ کنیم که صفتی را بیابیم که همزمان نتواند صفت یکی از اشیاء باشد و صفت دیگری نباشد. مفهوم این‌همانی در منطق مفهومی بنیادی است. بدون آن شمردن محال است، زیرا نخواهیم نتوانست علی‌الاصول میان دوبار شمردن یک چیز و شمردن دو چیز متفاوت تمایزی بنهیم. وقتی ما این مفهوم را نیز اکتساب می‌کنیم، باز هم ممکن است در عمل در تمایزنهادن میان دو چیز دچار مشکل شویم. داوری نادرست در خصوص این‌همانی امری ممکن است، زیرا یک چیز می‌تواند با ‌ظواهر متعددی نمایان شود.

احکام این‌همانی اغلب دربردارنده‌ی مفروضاتی درباره‌ی سرشت چیزها هستند. این‌همانی درخت بالغ کنونی با نهال پیشین مستلزم ثبات در حین تغییر است. عدم این‌همانی کودک فعلیت‌یافته‌ی یک زوج با کودک فرضی زوجی دیگر، مستلزم این ادعاست که تبار یک خصیصه‌ی ذاتی است. معرفت درباره‌ی جهات مستلزم این معرفت است که خطوط موازی واجد جهت‌هایی این‌همان هستند. بسیاری از مناقشه‌ها بر سر این‌همانی راجع‌به سرشت اشیاءِ مورد بحث است. مناقشات دیگر نیز ناظرند به چالش‌هایی در خصوص تلقی‌های مرسوم در باب خودِ این‌همانی که پیش‌تر ترسیم شدند.

Williamson, Timothy. (2005). Identity. In Craig, Edward. (ed), 2005, the shorter routledge encyclopedia of philosophy, Routledge