Canon (Kant’s terminology)


تمایز میان کانون (canon/سنجه) و ارگانون (organon/روش) که سابقه‌اش را تا اپیکور می‌توان پی جست (341-271 پیش از میلاد) در برخی از نقدهای کانت نقش مهمی ایفا می‌کند. ارگانون در نزد او به‌مثابه‌ی مجموعه‌ای از قواعد برای کسب معرفت برهانی که از توانایی وسعت‌بخشیدن به شناخت ما برخوردار بود فهمیده می‌شد، حال‌آنکه کانون صرفا مجموعه‌ای از اصول بود برای تشخیص داوری‌های صادق از کاذب. یکی از مدعیات اصلی کانت در نقد عقل محض این بود که منطق عمومی یک ارگانون نیست، بلکه یک کانون است. مقصود این بود که ما با اصول منطقی‌ای همچون اصل عدم تناقض [امتناع اجتماع و ارتفاع نقیضین] نمی‌توانیم شناخت خویش را وسعت بخشیم. این ادعا نشان از انکار مابعدالطبیعه‌ی عقل‌باورانه از سوی کانت‌ دارد. زیرا پندار عالمان مابعدالطبیعه‌ی عقل‌باوری همچون گاتفرید ویلهلم لایب‌نیتس (1716-1646) و کریستیان ولف (1754-1679) این بود که تحلیل منطقی می‌تواند معرفت ما به جهان را وسعت بخشد. لذا، برای مثال، ولف دلیل آورده بود که اصل مابعدالطبیعی جهت کافی را می‌توان از اصل عدم تناقض منتَج کرد. ولف در این ادعا از منطق عمومی استفادۀ نادرستی به‌منزلۀ یک ارگانون و نه یک کانون، به‌تعبیر کانت، کرده بود.

منبع:

Lucas Thorpe, 2015, The Kant Dictionary, Bloomsbury, p. 39-40.