Appeal to consequences


توسل به پیامدها

توسل به پیامدها یک مغالطه‌ی علّی است که می‌گوید صدق یک گزاره به‌واسطه‌ی پیامدهای مثبت یا منفی آن گزاره مشخص می‌شود. به‌دیگرسخن، ارتکاب به این مغالطه وقتی اتفاق می‌افتد که استدلال شخص مبنی بر صادق یا کاذب بودن یک سخنْ موکول به این باشد که پیامدهای آن سخن مثبت‌اند یا منفی.

مثال 1:
هاوارد: به نظر من خدا وجود ندارد.

سوزان: چه شواهدی در حمایت از این ادعا داری؟
هاوارد: خب، فقط نگاه کن چه فجایعی به نام خدا به وقوع پیوسته است!

در این مثال هاوارد مقدمات محکمی در دفاع از ادعایش ارائه نمی‌کند. به‌جایش او خاطرنشان می‌کند که اعتقاد به خدا پیامدهای منفی‌ای دارد. اما چون فجایعی به نام خدا به وقوع پیوسته است، معنایش نیست که خدا وجود ندارد. همین‌سان چون کلیسا و دیگر نهادهای مذهبی برای فقرا غذا، لباس و سرپناه فراهم می‌کند، الزاما بدان معنا نیست که باورهای دینی آنها بنیاد واقعی دارند.

مثال 2:
نظریه‌ی تکامل به دلایل بسیاری درست است. قوی‌ترین شاهد برای تکامل در این واقعیت نهفته است که افرادی که آن را پذیرفته‌اند متمدن‌تر از آنانی‌اند که تکامل را نپذیرفته‌اند.
مثال 3:
من باور ندارم که شرکت‌های رسانه‌‌ای اطلاعات کاذب عرضه می‌کنند تا درصد مخاطبان بیشتری را جذب کنند. فکرکردن به این مطلب چنان آشوبنده و ناامیدکننده است که نمی‌تواند درست باشد.

در این دو مثال، آورنده‌ی استدلال به پیامدهای یک باور خاص متوسل می‌شود تا آن باور را بپذیرد یا نفی کند. مشکل این قسم استدلال این است که هیچ رابطه‌ی علّی‌ای میان صدق یک گزاره‌ها و نتایج آن وجود ندارد. پیامدها غالبا به صدق یا کذب علّت خود ارتباطی ندارند.

منبع:
Van Vleet, jackob. E, 2021, Informal Logical Fallacies: A Brief Guide, HamiltonBooks, p. 105-6