Animism
جانمندانگاری، روانمندانگاری
این دیدگاه که همهچیز در عالم، از جمله سیّارات و اشیاء بیجان، واجد گونهای هستی روانشناختیاند که کمابیش شبیه هستی روانشناختی انسان و حیواناتِ غیرانسان است. لذا گفته شده است که سنگ صرفا تودهای از مولکولهای متحرّک نیست، بلکه واجد «آگاهی» از اجسام دیگر است. برای مثال، اجسام دیگر را جذب یا دفع میکند یا همراه آنها درون میدان جاذبه متأثر میشود. این نظریه آن روزگار که انسانهای نخستین بدان معتقد بودند جانمندانگاری نامیده میشد. اما امروزه جانمندانگاران فلسفی را با عبارت مودبانهتر «همهروانمندانگار» (panpsychists) توصیف میکنند. آموزههایی از این قسم را متفکران متعددی باور داشتهاند: امپدوکلس، فلوطین، لایبنیتس، شوپنهاور، پیرس، شیلر، وایتهد، الکساندر، شاردن و ودینگتون.
منبع:
Flew, Antony. 1979. Animism, A Dictionary of Philosophy (2nd edition), St. Martin's Press